سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

اقوام  بومی ایرانی :

 

گوتيان ، سوباريان ، حوريان ، ميتاني ها ، مانناها و اورارتوﺌيان ساكنان پيش از ورود آريايي ها و پيش از مادها در فلات ايران و در ضلع غربي اين فلات بودند .

 

مادها :

 

مادها گروهي از آریایی ها  بودند كه به تدريج در غرب ايران ساكن شدند . آنها به خانواده اهميت بسياري داده و در خانواده همگي تابع بزرگ خانواده بودند . هر خانواده چرا گاه هاي مخصوص دام هاي خود داشت و براي حفاظت از آن ها ، دهكده هايي به وجود آمده بود .

مادها علاوه بر وجود اختلافات داخلي ، بيشتر مورد هجوم آشوري ها بودند . آنها  براي مقابله با دشمنان تصميم گرفتند با يكديگر متحد شوند . آنان در محلی جمع شدند و دیاکو را به فرمانروايي برگزيدند و او نيز دهكده ای را به عنوان پايتخت خويش قرار داد . از آن پس اين دهكده را هگمتانه يعني محل اجتماع مردم ناميدند . هگمتانه در محل شهر همدان امروز واقع بود .

سرزمين ماد در كتيبه عصر هخامنشي تحت عنوان ( مادا ) آمده است .  به تعبير وسيع تر ( امّان ماندا ) كه به كل سرزمينهاي شمال غربي ايران اطلاق مي شود . كه در سده ي هشتم پيش از ميلاد شخصي به نام دياكو قبايل ايراني را متّحد كرده و دولتي را به وسيله اين اتحاد به وجود آورد .

 

سرزمین مادها :

 

مراكز حكومت مادها را مي توان اكباتان و رگا ( ري نزديك تهران ) دانست .

نواحي تحت حكومت و سكونت مادها را مي توان به روستاها و مناطق كوچك و بزرگ كرمانشاه ، همدان  و اصفهان تٲييد كرد البته همه مناطق كردستان ، شمال لرستان ، آذربايجان و تهران مادي بوده است .

اكباتان و بقيه سرزمين مادها تشكيل ده ساتراپي ( استان ) را مي داده و ساكنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره ماليات بوده اند و لباس و شيوه ي مسلّح بودن آنها به تفكيك در نقوش تخت جمشيد به تصوير كشيده شده است .

 

مادها دو قرن آغازين حكومت خود را آن گونه كه تاريخ و منابع تاريخي نشان مي دهند در جنگ با آشوريان سپري كرده اند . ولي در طي اين نبردها شاهان آشور موفق نمي شوند كه مناطق سكونت و اداره مادها را به خاك خود اضافه كنند و آن را به آشور ملحق كنند .

به طور كلي تا چه اندازه آشوريان بر اثر حملات نظامي خود به سرزمين ماد و به طرف شرق بين النهرين پيشروي كردند مشخص نيست .

امپراطوري مادها به عنوان براندازنده ی  يكي از قهارترين دولت هاي روي زمين يعني دولت آشور در اواخر سده هفتم پيش از ميلاد است . دولت ماد داراي شاهك هاي متعددي بود .  

 

دلایل قدرتمند شدن مادها :

 

ساختن قلعه ها و دژهاي بزرگي در كوهستان ها .

متحد شدن مادها با يكديگر و ساختن دیوار به  دور شهر هگمتانه .

پارس ها و پارت ها به خاطر اتحاد در برابر دشمنان حاضر به اطاعت از مادها گرديدند .

 

انگیزه وحدت قبایل ماد :

 

مادها هنگامي كه بصورت پراكنده و در اجتماعات قبيله اي زندگي مي كردند از بي قانوني هايي  كه بر  سرزمين آنها حاكم بود رنج مي بردند و اين تنها مشكل قبيله ي خاصي نبود ، بلكه همه ي قبايل از اين وضعيت نا خشنود بودند .

ديااكو به عنوان عضو يكي از قبايل ماد كه در مناطق كوهستاني زندگي مي كرد پيش از آنكه به رهبري قبايل ماد برگزيده شود ، از نام و احترامي ميان مادها برخوردار بود . البته خود او نيز شاهد ستم ها و تجاوزات اين قبايل ( مادها ) نسبت به يكديگر بود . البته بايد به اين نكته توجه كرد كه تمامي قبايل ماد داراي استقلال بودند .

ديااكو در انديشه تاسيس حكومتي واحد و يك نفره بود . در حالي كه مادها در آن زمان در روستاها بصورت پراكنده زندگي مي كردند . او از اعتبار و شهرتي كه در ميات قبايل ماد داشت بهر برد تا مادها را متّحد كند . او خود را به عنوان فردي كه علاقمند به حاكميًت عدالت و وحدت بود به مادها معرفي كرده بود و از اين بابت انسان خوش نامي به حساب مي آمد . او از اين حقيقت آگاه بود كه چگونه انسانهاي مظلوم و داراي حقّ از بي نظمي ، بي قانوني و ظلم رنج مي برند . وقتي مادهاي ساكن در همان روستا ( روستاي كه ديااكو در آن مي زيست ) از نيّت او آگاه شدند با شناختي كه از او داشتند وي را به عنوان داور خويش برگزيدند .

ديااكو كه در انديشه گرفتن قدرت بلامنازع جهت حكومت بر مادها بود و تقسيم قدرت و مداخله در امور اجرايي حاكميّت را جايز و مطلوب نمي دانست ، با اعمال درستي و عدالت و فروتني اين رهبري را به عنوان ( داور ) پذيرفت . اين كار وي احترام زيادي را براي وي در برداشت و اين اقدام او به اندازه اي تحسين برانگيز بود كه ساكنان روستاهاي ديگر را جذب وي كرد و بر آن شدند به جمعي بپيوندند كه ديااكو داور و ريش سفيد آنان بود .

تبليغات مردمي براي حمايت از ديااكو در ميان مادها آن چنان گسترش يافت كه مادها گروه گروه به سوي او رفتند و منازعات و مشكلات خود را در نزد او مطرح مي كردند و با او در ميان مي گذاشتند .

ديااكو تنها به عنوان داور در ميان قبايل ماد به حساب نمي آمد . بلكه او پشتوانه محكم و نيرومندي براي انجام دادن و سازماندهي مادها جهت ايستادگي در برابر دولت هاي نيرومند آن زمان بود .

وحدت مادها در آن مقطع از زمان امري اجتناب ناپذير و ضروري بوده است . شمار مراجعه كنندگان به ديااكو و كساني كه به او مي پيوستند به طور چشم گير و باورنكردني افزوني مي يافت و به حد بي شماري درآمد . مادها عملاً تجربه كردند كه ديااكو به امورات مربوطه رسيدگي به اختلافات ميان مادها كاملاً مسلط است و و راي هاي او در رسيدگي به شكايات كاملاً عادلانه بود و با موازين عدالت مطابقت داشت و كاملاً رضايت آنها را جلب كرده است . ديااكو به تدريج به اين نتيجه رسيد كه فشار كارها و افزايش مراجعات به حدّي است كه او توان ايستادگي و ادامه اين كار را در مقام داوري ميان مادها ندارد . او تدبيري انديشيد تا از زير بار اين مسئوليت سنگين كنار گيري كند . با كنارگيري ديااكو از اين مسئوليت سنگين دوباره بي قانوني در ميان مادها وسعت پيدا كرد و حتي بيشتر از پيش شد . با اين وصف مادهاي ساكن در روستاها در كنار يكديگر جمع شدند و به گفتگو پرداختند و بر آن شدند كه پادشاهي را انتخاب كنند تا بر آنها حكومت كرده و ناظر بر اعمال آنها و اوضاع جامعه ماد باشد . اين كار موجب استقرار و ايجاد دلگرمي و تثبيت امنيّت شده و مردم مي توانند به كارهاي گذشته خويش بپردازند و ناگزير به ترك خانه و كاشانه خود نمي گردند . در نهايت اين ديااكو بود كه به عنوان پادشاه از طرف افراد حاضر در اين گفتگو معرفي و برگزيده گرديد .

پس از آنتخاب ديااكو و پادشاهي وي به دستور او كاخي كه شايسته مقام سلطنت باشد براي وي ساختند و علاوه بر اين دستور داد كه كاخ وي توسط كمانداران محافظت شود . مادها به دستور پادشاه در همان جايي كه ديااكو انتخاب كرده بود كاخي استوار و بزرگ ساختند . ديااكو اين اختيار را يافت كه از ميان كمانداران ماد برترين آنان را برگزيند . وي پس از اينكه بر مسند حكومت استقرار يافت ، از مادها خواست كه شهر واحدي بسازند و همه توان خود را در اين راه به كار بگيرند و تا به اين هدف محقّق نشده است به كار ديگري نپردازند . مادها در اين خصوص هم به فرمان او گردن نهادند و با كمال اشتياق به ساختن شهر مورد خواست شاه اقدام نمودند . كه بعد ها به  عنوان پايتخت آنها در تاريخ معرفي شده است .

او ديوار محكمي ساخت و شهري فراهم كرد كه امروز اكباتانا ناميده مي شود . در اين شهر ديوارهاي دايره اي شكل در درون يكديگر قرار دارند . اين بناي بزرگ به گونه اي طراحي شده است كه هر ديواري از ديوار پيش خود بلندتر است . زميني كه اين شهر با اين ديوارهاي بلند بر روي  آن ساخته شده تپّه است . البته به نظر مي زسد كه مرئم نيز در اين كار سهمي داشته اند و براي اينكه شهر بر بلندي ساخته شود تپّه را عظيم تر كرده اند . تعداد ديوارهاي دايره اي هفت است . كه در ميان اندروني ترين ديوار كاخ شاهي و گنجينه ها قرار داشتند . بلند ترين ديوار اين بنا با ديوار آتن برابر است . كنگره هاي بالاي هر ديوار رنگ ويزه اي دارد . اولي سفيد ، دومي سياه ، سومي سرخ ، چهارمي آبي ، ديوار پنجم قرمز روشن و دو ديوار آخر يكي سيمين و ديگري زرّين است .

 اين بناي ديوار دار را ديااكو به عنوان كاخ خويش ساخت و بقيه مردم را در اطراف آن سكني گزيدند . وقتي كار ساختمان اين بنا به پايان رسيد دياكو فرمانهاي زيب را صادر كرد :

نخستين فرمان او اين بود كه هيچ كس نبايد به قصر اقامت گاه پادشاه وارد شود . و همه بايد درخواست هاي خود را به وسيله ي عواملي كه به وسيله او تعيين شده اند به استحضارش برسانند .

كسي نبايد به شاه نگاه كند . گرچه اين فرمان براي همگي توهين آميز بود

كسي نبايد در برابر شاه بخندد و آب دهان بر زمين بيندازد .

 

وي با چنين منزلتي خود را از نظرها پنهان مي كرد ، البّته نه به اين منظور كه ياران ، هم قطاران و هم سنّان خود را آزرده كند .

ديااكو نيك مي دانست كه اگر اطرافيان و ياران لايق خود را بيازارد اين امكان وجود دارد كه آنها از وجهه و منزلت او بكاهند ، لذا او اين امر را بدان جهت صادر كرد كه در نظرهاي مردم بصورت انساني خارق العاده جلوه كند . آنگاه كه ديااكو به اجراي فرمانهاي خود دست يافت و خود را پادشاه قاطع و موفق دانست ، بر آن شد كه قوانين را با قاطعيّت اجرا كند . مردم بايد شكايات خود را كتباً بنويسند و به نزد او فرستاده و او به شكايات انان رسيدگي كند . رٲي خود را صادر و به آنان ابلاغ مي نمود . تصميمات و دستورات او لازم اجرا بود و كسي را ياري سرپيچي از آنان نبود .

ديااكو اين گونه با محاكم قضايي و امور حقوقي جهت اجراي عدالت برخورد مي كرد . آنكه خطا مي كرد ، گستاخي مي نمود و از فرامين او سر بر مي تافت متناسب با گناهي كه مرتكب شده بود مجازات مي شد . جهت گرفتن اخبار و طلاعات لازم و دقيق در قلمرو و حاكميّت خود جاسوسان و كساني را كه استراق سمع مي كردند گمارده بود . البته اين نيز در شمار فرمانهاي او به حساب مي آمد . بنيان گذار پادشاهي ماد اين عوامل را به عنوان چشم و گوش خود مٲمور تفتيش در امور كشوري كرده بود . البته بايد گفته شود كه سازمان جاسوسي بسيار پيشرفته در زمان داريوش يكم متٲثر از همين اقدام است و بايد ريشه و منشٲ آن در عصر مادها و آن هم در عهد حكومت نخستين پادشاه ماد دانست .

 

 همسایگان دولت ماد :

بابلي ها ، ايلامي ها ، آشوريها .

شاهان ماد :

 

1- دياكو ( 701 655 ق.م )

2- فرورتيش ( 655 633 ق.م )

3- هوخشتره ( 633 584 ق.م )

4- آستياگ ( 584 554 ق.م )

 

قبایل مادها :

 

مادها داراي قبايل زيادي بودند كه از مهمترين اين قبايل مي توان به شش قبيله اشاره كرد كه  در اتحاد قبايل ماد شركت داشتند . از آن جمله مي توان به قبايل زير اشاره كرد :

قبيله بوسيان ( بوس ها ) ، پارتاكن ها ( پارتاكنيان ) ، ستروخات ها ( ستروخاتيان ) ، آريزانت ها ( آريزانتيان ) ، بودي ها ( بوديان ) و ماگاها ( ماگيان ) . البته آخرين قبيله را بايد همان قبيله ( مغان ) دانست .

 

قبيله مغان يكي از قبايل مادها است كه از نظر سياسي داراي وجهه و امتياز بيشتري از پارسيان بودند كه در جنوب سرزمين مادها زندگي مي كردند .

قبيله مغان طبقه روحاني را در حكومت هاي ايرانيان ( مادها و پارس ها ) تشكيل مي داده و آداب و عاداتي را دنبال مي كرده كه بعد ها بصورت وظيفه و سنن ديني در آداب و رسوم ايرانيان متداول و معمول شده است . از آن جمله مي توان شيوه دفن مردگان با آيين تطهير و شيوه هاي شتشو ، از بين بردن جانوران زيانكار ، ازدواج هاي خانوادگي را نام برد . علي رغم جنبش ها و تفكرات ديني و اعتقادات قبيله اي ضدّ مغان در شرق ايران و قدرت سياسي در جنوب غربي ايران مغان خيلي سريع خود را وارد امور سياسي و مذهبي كردند و به گونه اي روز افزون حتّي داراي قدرت سياسي شدند .

مغان بصورت چهرهاي مبارز ، اداره كننده مراسم مذهبي و قرباني و علاقمندان سرسخت يه ثنويت معرفي شده اند . و ظاهراً حاملان و ناقلان تفكرات ديني و آداب و سنن غرب ايران هستند . و  اساساً به عنوان راهنمايان جوامع و كساني با انديشه پردازي مردم را دعوت به قبول آداب و آيين خدايان مي كرده اند .

 

دلایل ضعیف شدن مادها :

 

خوش گذراني پادشاه آستیاگ .

ستم های پادشاه بر مردم .
نارضايتي ديگر گروه هاي ايراني به ويژه پارس ها از پادشاه ماد كه از آن ها ماليات می گرفت و به كارهاي كشور رسيدگي نمي كرد . در نتيجه آن ها نيز حاضر به اطاعت از مادها نبودند .

سقوط ماد ها :

 

سر انجام در سال 552 كوروش دوّم در مقابل پادشاه آن زمان ( آستياگ ) قيام کرد و پس از يك نبرد مادها استقلال خود از دست داده و به عنوان يك استان ( ساتراپي ) در می آيد .

 

البته پارس ها از هر قوم و قبيله اي به مادها نزديك ترند و از يك ن‍ژاد مي باشند . مادها پس از پيروزي پارسيان بر مادها در حكومت پارس ها ( هخامنشيان ) از امتيازات سياسي و اجتماعي و معافيّت مالياتي مانند پارس ها بر خوردار نبودند ولي در دولت هخامنشي مهمترين مٲموران دولتي و صاحب منصبان از ميان مادها نيز برگزيده شده بودند . مادها در ميان نيروهاي حافظ جان درباريان هخامنشيان بوده و نيز برخي از اعضاي ده هزار نفري جاويد را تشكيل مي داده اند .

اكباتان پايتخت مادها همچنان براي پادشاهي هخامنشي به عنوان نخستين پايگاه و پايتخت مي ماند .

نخستين قوم خويشاوند با مادها را مي توان پارس ها دانست كه آن زمان در جنوب سرزمين ماد در ناحيه ي امروزي خرّم آباد در ناحيه ي پارسواش يا پارسوماش سكونت داشتند . البته پارس ها بعد ها به ناحيه اي كه به نام آنها نام گذاري شد يعني پارس ( فارس كنوني ) مهاجرت كردند .

 

 

 

 

 

نگار شده در برچسب:مادها از آغاز تا پایان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |